To
من کجای دل تو جا دارم؟ ... بین مشتاقانت؟
در هیاهوی گرفتارانت؟
در کنار غزل خواجه ی شیراز که می گفت ز عشق؟
یا در آن سوی خیال؟
شاید این قصه ی من باشد از آن وصل محال؟
تو به کار دل خود مشغولی...

منم اینجا که به سودای تو با خویش تمنا دارم
من کجای دل تو جا دارم؟؟؟

شاید از لیلی افسانه فقط نام و نشانی مانده...
...حرفی از مجنون نیست...
به گمانم که در این بزم همه مجنونند
حرفی از عشق و دلی پرخون نیست
به گمانم تنهام...
وَ مَن از دوری تو هر لحظه
روی سجاده ی عشق
هم چو مجنون به لبم ناله ی لیلا دارم
من کجای دل تو جا دارم؟؟؟

وقتی از آینه ی عشق نه قابی و نه رنگی باقیست
وقتی از خاطره ی خاطره ها ... نام من محو شده

وقتی از جام لبت محرومم
...وقتی از شربت عشق...
بهر مرگم کف پیمانه شرنگی باقیست
دوست دارم که برای تو بمیرم هر شب
تا بدانی ... منِ پربسته ٬ دلی عاشق و شیدا دارم
من کجای دل تو جا دارم؟؟؟

من غزل نوش دو چشمان تو در خواب و خیالم ٬ لیلی
من پریشان همین عشق محالم ٬ لیلی
من خرابات نشینِ خمِ ابروی توام
غرق در خلوت آن اشک زلالم ٬ لیلی
چه تو باشی و نباشی ٬ هر شب
بر سرِ زلف تو با قافیه دعوا دارم
7 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/05/08 - 23:26